معنی کلمه نیزه کش در لغت نامه دهخدا نیزه کش. [ ن َ / ن ِ زَ / زِ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) نیزه بردار. نیزه دار. حامل نیزه : حلقه ربای ماه نو نیزه توست لاجرم نیزه کشت فلک سزد زآنکه سماک ازهری.خاقانی.
جملاتی از کاربرد کلمه نیزه کش بیایم شما را دهم آگهی از آن نیزه کش گرد با فرهی همان نیزه کش بد به دست استوار بزد بر تهیگاه تازی سوار