نیب

معنی کلمه نیب در لغت نامه دهخدا

نیب. [ ن َ ] ( ع مص ) بر دندان کسی زدن. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || رسیدن دندان کسی را. ( منتهی الارب ).
نیب. ( ع ص ، اِ ) جمع ناب به معنی ماده شتر کلانسال است. رجوع به ناب شود. || جمع انیب به معنی غلیظالناب است.( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). رجوع به انیب شود.
نیب. ( اِ ) حرفی که گاه بر بعضی کلمات می افزایند بدون آنکه در معنی آنها تغییری آورد. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نیب در فرهنگ فارسی

حرفی که گاه بر بعضی کلمات می افزایند بدون آنکه در معنی آنها تغییری آورد .

جملاتی از کاربرد کلمه نیب

بااین‌همه، آن‌ها به گالیور امکاناتی برای ادامهٔ سفر می‌دهند. گالیور هم مدت کوتاهی در بال نیب رابی، لوگ ناگ و گلوب دوب دریب به سیاحت می‌پردازد، و با اشباحی سخنگو و مردمانی نامیرا ملاقات می‌کند.