نیاسودن

معنی کلمه نیاسودن در لغت نامه دهخدا

نیاسودن. [ ن َ دَ ] ( مص منفی ) مقابل آسودن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به آسودن شود :
همیشه نیاساید از جست و جوی
همه ساله هر جای رنگ است و بوی.فردوسی.

جملاتی از کاربرد کلمه نیاسودن

هم سفر با اختران بودن خوش است در سفر یک دم نیاسودن خوش است
کمترین طاعت بود در گوشه ی محراب عشق روزها استادن و شبها نیاسودن چو شمع