نیاری

معنی کلمه نیاری در لغت نامه دهخدا

نیاری. [ ن َ ] ( اِ ) معشوقی که شخص در عشق وی بسیار گرفتار باشد. ( ناظم الاطباء )؟ رجوع به نیازی شود.

معنی کلمه نیاری در فرهنگ فارسی

معشوقی که شخص در عشق وی بسیار گرفتار باشد ٠

جملاتی از کاربرد کلمه نیاری

کمال از دل نیاری ناله بیرون که رسوائیست چون خارج شد آهنگ
نیابت بجای آری از دین و داد نیاری ز من جز به نیکی به یاد
این چنین طاعت ای پسر آن به که نیاری برش بر و مسته
که گر روزی مرادش بر نیاری دو صد چندان عیوبت بر شمارد
دانم نیاری کام دل پیش رقیبان دادنم دشنام، باری، پیش تو سهلست، می‌یاری، بده
سپاهت بدو بازگردد همه تو باشی رمه گر نیاری دمه
از آن رو سه به‌مهرم بر نیاری که در سر ناز‌ِ چندین ساله دیری
باقر نیاری یک بازیکن فوتبال اهل ایران است که در پست هافبک برای آرمان گهر در لیگ آزادگان بازی می‌کند.
پر افشانی نیاری در هوای لازمان کردن که خود را بال و پر بر بسته در دام زمان بینی
بدو گفت بر من نیاری گزند اگر آهنین کوه گردی بلند
ترا کرده‌ست دایه سخت بیهوش نیاری سوی پند دیگران گوش