نگین گر

معنی کلمه نگین گر در لغت نامه دهخدا

نگین گر. [ ن ِ گ َ ] ( ص مرکب ) فَصّاص. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه نگین گر در فرهنگ فارسی

فصاص

جملاتی از کاربرد کلمه نگین گر

سر به رسوایی کشد ناچار چون نقش نگین گر همه مجنون ما باشدگریبانش ز سنگ
غرق موج شبنم خجلت شود رخسار او هرکه جوید چون نگین گر از جهان نام مرا