نگین خانه. [ن ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) نگین دان. ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آن جزء انگشتری که در روی آن نگین و سنگهای قیمتی را نصب میکنند. ( ناظم الاطباء ) : حسن در خانه زین جلوه دیگر دارد در نگین خانه نگین جلوه دیگر دارد.صائب ( از آنندراج ).
معنی کلمه نگین خانه در فرهنگ فارسی
نگین دان ٠ آن جزئ انگشتری که در روی آن نگین و سنگهای قیمتی را نصب می کنند ٠
جملاتی از کاربرد کلمه نگین خانه
سر بی داغ، نگین خانه بی یاقوت است دل بی آه، سفالی است که بی ریحان است
تا فلک خاتم و، خورشید نگین است درو گوهری چون تو، ندیده است نگین خانه زین
خیال لعل تو هم می رود ز دل بیرون اگر رود ز نگین خانه آرزوی نگین
سواره در نظر ما خوش آب و رنگ تری که از تو رشک نگین خانه است خانهٔ زین
گردون صدف گوهر یکدانه عشق است خورشید جهانتاب، نگین خانه عشق است
از یاد وطن در سفر آنکس که نیاسود باشد چو نگین خانه نشین گرچه سوار است
شود فزون ز نگین خانه آب و رنگ گهر که در پیاله نماید شراب روشنتر
تا گوهر ذات تو نهان زیر زمین شد گردون چو نگین خانه افتاده نگین شد
در نگین خانه نگین جلوه دیگر دارد بر سر دار فنا مسند منصور خوش است
پریده است عقل از سر مردمان نگین خانه ها بی نگین مانده است