نگاه انداختن. [ ن ِ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) نظر انداختن. نظر کردن. عنایت و التفات کردن : مکن چو شمع به یک خانه نور خود را صرف چو آفتاب به هر روزنی نگاه انداز.صائب ( از آنندراج ).
معنی کلمه نگاه انداختن در فرهنگ فارسی
نظر انداختن . نظر کردن . عنایت و التفات کردن .
جملاتی از کاربرد کلمه نگاه انداختن
دیون کاسیوس نیز از سحر و زیبایی کلئوپاترا سخن گفتهاست: «زیرا که او زنی بود با زیباییای شگفتیآور و در آن زمان، وقتی که هنوز اوایل جوانیاش را میگذراند، زیبایی او دوچندان مینمود. همچنین صدایی دلنشین داشت و میدانست چگونه خودش را در دل هر کسی جا کند. در نگاه انداختن به بالا و گوش سپردن به مخاطب فوقالعاده بود و میتوانست همه را تسلیم خود کند؛ حتی مردانی که از عشق سیراب شده بودند و بهار جوانیشان را پشت سر گذاشته بودند. او فکر میکرد که دیدار با سزار سازگار و متناسب با نقش اوست و تمام تلاشش برای رسیدن به تخت و تاج را در زیبایی و جذابیت بسیارش قرار داده بود».