نکو گو

معنی کلمه نکو گو در لغت نامه دهخدا

نکوگو. [ ن ِ ] ( نف مرکب ) نکوگوی. رجوع به نکوگوی شود.

معنی کلمه نکو گو در فرهنگ فارسی

نکو گوی .

جملاتی از کاربرد کلمه نکو گو

حکمت آموز و، کم آزار و، نکو گو و بدانک روز حشر این همه را قیمت و بازار و بهاست
در این هر یک مراتب بیشمار است کسی فهمد نکو گو مرد کار است
از نام نکو گو پس ازین دست بشو کان تهمت آفتابه بر طشت افتاد