معنی کلمه نکو منظر در لغت نامه دهخدا
دی همی آمد از بر سلطان
آن نکومنظر نکومخبر.فرخی.یمین دولت محمود شهریار جهان
خدایگان نکومنظر و نکومخبر.فرخی.شادمان باد و به هر کام که دارد برساد
آن نکوخوی نکومنظر نیکومخبر.فرخی.خدای مهر نبوت نمود باز به خلق
از آن رسول نکومخبر نکومنظر.ناصرخسرو.