نکو شدن. [ ن ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) نیکو شدن. بهبود یافتن. اصلاح شدن. و رجوع به نیکو شدن شود : ز بدگهر همه نیک تو بد شود لیکن به قول نیک تو فعل بدش نکو نشود.خاقانی.
معنی کلمه نکو شدن در فرهنگ فارسی
نیکو شدن . بهبود یافتن . اصلاح شدن
جملاتی از کاربرد کلمه نکو شدن
مرا به حیرت آیینه رحم میآید طرف بهاینهمه زشت و نکو شدن ستم است