نکورایی. [ ن ِ ] ( حامص مرکب ) نکورای بودن. صفت نکورای. رجوع به نکورای شود : پایگاه وزرا یافته نزدیک ملک از نکورایی و دانایی و تدبیرگری.فرخی.گوید اینجا خاص مهمانْت آمدم اجری خاص از نکورایی فرست.خاقانی.
معنی کلمه نکو رایی در فرهنگ فارسی
نکو رای بودن . صفت نکو رای .
جملاتی از کاربرد کلمه نکو رایی
ور نکو گویی و نکو رایی همچو اقبال باش هرجایی
آنکه مر ملک ملک را ز نکو رایی و داد دست بنهاد چو در عمر خود از عدل عمر