نکو دل

معنی کلمه نکو دل در لغت نامه دهخدا

نکودل. [ ن ِ دِ ] ( ص مرکب ) نیک دل. نکوطینت. نیکوضمیر. نکونیت. خیرخواه. نیک خواه :
نکودل است و نکوسیرت و نکومذهب
نکونهاد ونکوطلعت و نکوکردار.فرخی.نکودلی و نکومذهب و نکوسیرت
نکوخوئی و نکومخبر و نکومنظر.فرخی.

معنی کلمه نکو دل در فرهنگ فارسی

نیکدل . نکو طینت . نیکو ضمیر . نکونیت . خیر خواه . نیکخواه .

جملاتی از کاربرد کلمه نکو دل

چو بود آن زن نکوگوی و نکو دل بسوخت آن اهل کشتی را بدو دل
یکی شیخی نکو دل صاحب اسرار شبانگاهی برون آمد ببازار
هر که با من بدست و با تو نکو دل منه بر وفای صحبت او
دلم خون شد ز گرمی در تن از تو نکو دل گرمیی دیدم من ازتو
دل ما می کشد خطی که آمد جانب رویت همیشه جانب روی نکو دل می کشد ما را