نوکیسگی

معنی کلمه نوکیسگی در لغت نامه دهخدا

نوکیسگی. [ ن َ / نُو س َ / س ِ ] ( حامص مرکب ) صفت نوکیسه. ( یادداشت مؤلف ). نودولتی. تازه بدوران رسیدگی. ندیدبدیدی. نوکیسه بودن. رجوع به نوکیسه شود.

جملاتی از کاربرد کلمه نوکیسگی

به‌طور کلی نوکیسگی پیامد نابسامانی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. شاید بتوان گفت مهم‌ترین عامل در بروز نوکیسگی، اختلال منزلتی یا سرمایه‌ای است. بر خلاف بعضی تعاریف جامعه‌شناسی، که طبقات بر اساس ثروت و دارایی به بالا، پایین و متوسط دسته‌بندی می‌کنند، در نظریات جدید جامعه‌شناسی مانند نظریه بوردیو علاوه بر سرمایه مالی (ثروت و دارایی)، سرمایه فرهنگی (تحصیلات و امتیازات علمی)، سرمایه اجتماعی (روابط) و سرمایه نمادین (آبرو و حیثیت) نیز مبنای تعریف از طبقه قرار می‌گیرد. بر این اساس اختلال منزلتی به این معناست که یک گروه فقیر در جامعه تحت شرایط خاص، به سرمایه مالی بالایی دست می‌یابد در حالی که سرمایه فرهنگی یا اجتماعی ندارد.