نوش بر

معنی کلمه نوش بر در لغت نامه دهخدا

نوش بر.[ ب َ ] ( اِ مرکب ) انگبین. عسل ( ؟ ). ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نوش بر در فرهنگ فارسی

انگبین . عسل .

جملاتی از کاربرد کلمه نوش بر

این جان چو نوش بر دلم چون زهر است وین عمر عزیز پیش چشمم خوار است
درآن حالت که ریزد نوش بر نوش از لب دانش بود بال همای جوهر اول مگس رانش
جهان فریبنده را نوش بر روی چو زهر است در پیش و رنج است نازش
تا مدتها باور بر این بود که هیچ نگاره‌ای از این ساختمان در دسترس نیست، از این رو، دربارهٔ معماری بنای آن تنها می‌توانستند به گفته مهدی‌قلی‌خان هدایت (مخبرالسلطنه) نخست‌وزیر رضاخان، بسنده کنند که نمای بیرونی برج نوش (قصر نوش) با کاشی پوشیده شده بود. اما با توجه به موقعیت برج نوش بر روی نقشه‌های آن روزگار و برابرسازی موقعیت یکی از عکس‌های میدان مشق می‌توان با اطمینان گفت که این ساختمان پشت میدان مشق همان برج نوش است.
گر نیرزد سخنم زحمت من ور ارزد هم بخر، نوش بر نیش بود گل بر خار
ما را مران ز شکر خود چون مگس به تیغ کز یاد نوش بر سر خون جوش میکنیم
در هر چمنی خاست ز بلبل غلغل بر گل می نوش بر نوای بلبل
تا بریزاند ز تب غم را ز دل سرخاب نوش بر سر سرخاب رو تا بنگری تبریز را
از نگاه گرم دشنامِ لبِ می گون او نوش بر لب زهر گردد، زهر در دل می شود
در پی وحشی غزالی بسکه از خود رفته ایم نوش بر دوش رم عنقاست جویا هوش ما
می نوش بر طرف چمن، نظاره کن بر یاسمن تا من بکام خویشتن بینم در آن رخسارها