نورود

معنی کلمه نورود در لغت نامه دهخدا

نورود. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش لشت نشاء شهرستان رشت ، در 6 هزارگزی جنوب شرقی لشت نشاء، در جلگه معتدل هوای مرطوب واقع است و 560 تن سکنه دارد. آبش از توشاجوب از سفیدرود، محصولش برنج ، شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

معنی کلمه نورود در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان حوم. بخش لشت نشائ شهرستان رشت ٠ در ۶ هزار گزی جنوب شرقی لشت نشائ در جلگ. معتدل هوای مرطوبی واقع است و آبش از توشا جوب از سفید رود محصولش برنج شغل اهالی زراعت است ٠

جملاتی از کاربرد کلمه نورود

شاخه اصلی سفیدرود که از کنار کوچصفهان می‌گذرد، دیگر رودهایی که آب کشاورزی این بخش را تأمین می‌کند شامل رود نورود و خمام‌رود، رودخانه‌های فرعی توشاجوی، بهارجوی، میزاجوی، ادباجوی و سالارجوی است.
براساس سرشماری سال ۱۳۹۰ جمعیت دهستان جیرهنده ۶٫۰۲۳ نفر (۲٫۰۳۴ خانوار) بوده‌است. پر جمعیت‌ترین روستاهای این دهستان، لیچاه با ۱٫۶۲۷، نورود با ۶۹۳ و جیرهنده با ۵۷۷ نفر هستند.
قصبه قلعه نو رودآب مرکز دهستان فروغن بخش مرکزی شهرستان سبزوار و ۶ هزار گزی جنوب کال شور. این ده در جلگه واقع و گرمسیر است. سکنه آن ۱۰۰۹تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه، زیره، و شغل اهالی زراعت است. راه ارابه‌رو دارد. در دهستان فروغن آبادی‌ای به‌نام فروغن وجود ندارد بل‌که نام بلوکی است که مرکز آن قصبه نورود آب است و دبستان دارد.