نودمیده

معنی کلمه نودمیده در لغت نامه دهخدا

نودمیده. [ ن َ / نُو دَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) تازه روییده شده. ( ناظم الاطباء ). نوسرزده :
از خط نودمیده چرا این به خط شدن
گر کودکان زیرک و با حیلت و فن اند.سوزنی.

جملاتی از کاربرد کلمه نودمیده

بر نودمیده خوید بخوردم یکی شراب خوشا شراب خوردن بر نودمیده خوید
بهار تازه‌ام، ایام را ملول نکردم به فرق خاک بود گرچه نودمیده گیاهم
چون صبح نودمیده صفا گستر است اشک روشن‌تر از ستاره روشنگر است اشک
روا باشد که روی تو امید است که جودت نودمیده مرغزار است
ای روی تو سوسن شکفته وی چشم تو نودمیده عبهر
شفاعت آمدم، ای دوست، دیده خود را کز او مپوش گل نودمیده خود را