نوجوی

معنی کلمه نوجوی در لغت نامه دهخدا

نوجوی. [ ن َ / نُو ] ( نف مرکب ) نوطلب. مبتکر. مبدع. که جویای چیزهای بدیع و تازه است.

جملاتی از کاربرد کلمه نوجوی

تالار قندریز که پیش‌ از تغییر نام، به تالار ایران شناخته می‌شد، یک گالری غیردولتی بود که در تیرماه سال ۱۳۴۳ در خیابان شاهرضا (انقلاب فعلی) به اهتمام دانشجویان نوجوی دانشکده‌های هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکدهٔ هنرهای تزئینی (دانشگاه هنر) تأسیس شد. مؤسسین این نگارخانه شامل مرتضی ممیز، منصور قندریز، سیروس مالک، فرامرز پیلارام، مسعود عربشاهی، محمدرضا جودت، قباد شیوا، فرشید مثقالی، رویین پاکباز، هادی هزاوه‌ای و محمد محلاتی بودند. بعدها هنرمندانی چون میرحسین موسوی و سعید شهلاپور نیز به این حلقه پیوستند. پس از حادثه‌ای که منجر به درگذشت منصور قندریز، از بنیانگذاران تالار، شد این نگارخانه به یاد او تالار قندریز نامیده شد.
از فیلم‌های شاخص دوره اولیه کارنامه برگمان (که به‌نام مونیکا هم شهرت دارد) و نمونه کمال‌یافته رویکرد او به جوانان و مشکلات روحی و عاطفی‌شان در این دوره است. جسارت و صراحت فیلم در برخورد با رابطه عشق و جنسیت سر و صدای زیادی در دوره خود به پا کرد و فیلم تأثیر مشخصی بر سینماگران نوجوی پس از جنگ جهانی دوم - به‌ویژه ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو که در چهارصد ضربه (۱۹۵۹) قهرمان نوجوانش عکس‌های این فیلم را جلوی سینما تماشا می‌کند - گذاشت. فیلم آندرسون استثنائی را در نقش دختر تندخو و ناآرامی که محیط زندگی خود را تحقیر می‌کند، به جهانیان معرفی کرد و تصویر سیاه و بدبینانه‌ای که برگمان از ناپایداری عشق رمانتیک و پرشور ارائه می‌کند، هم‌چنان غیرمنتظره و تر و تازه به‌نظر می‌رسد.
«خروس جنگی» بهانه‌ای برای گردآمدن هنرمندان بی‌هنر در وضعیت مخدوش ضدهنری نبود؛ دلیل این ادعا آثار اندک بعدی هوشنگ ایرانی است. او کتاب مفصلی در باب زیبایی‌شناسی و نقد هنری دارد که در همان سال‌ها چاپ شد و آرای هنری او در آن کتاب آمده است. علاوه بر این، هوشنگ ایرانی به چند زبان مسلط بود و موضوع تز دکترای او نشانگر عمق اندیشهٔ نوجوی اوست. شاید بشود این سؤال را مطرح کرد که آیا او در کارش موفق بوده است یا خیر، ولی نمی‌توان او را به جنجال‌آفرینی بی‌خردانه یا شهرت‌طلبی کاذب ژورنالیستی متهم کرد. حرکت او از درکی دیگر بود. درکی که در «خروس جنگی» تحریر می‌شد.
خروس جنگی بهانه‌ای برای گرد آمدن هنرمندان بی‌هنر در وضعیت مخدوش ضدهنری نبود؛ دلیل این ادعا آثار اندک بعدی هوشنگ ایرانی است. او کتاب مفصلی در باب زیبایی‌شناسی و نقد هنری دارد که در همان سال‌ها چاپ شد و آرای هنری او در آن کتاب آمده‌است. علاوه بر این، هوشنگ ایرانی به چند زبان مسلط بود و موضوع تز دکترای او نشانگر عمق اندیشهٔ نوجوی اوست. شاید بشود در موفقیتش تردید کرد ولی نمی‌توان ایرانی را به جنجال‌آفرینی بی‌خردانه یا شهرت‌طلبی کاذب ژورنالیستی متهم کرد.