معنی کلمه نوجه ده در لغت نامه دهخدا
نوجه ده. [ ن َ ج ِ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سردرود بخش اسکو از شهرستان تبریز، در 15 هزارگزی شمال اسکو و 8 هزارگزی جاده تبریز به اسکو، در جلگه معتدل هوائی واقع است و 506 تن سکنه دارد. آبش از بارانلو، محصولش غلات و حبوبات و کشمش و بادام و کرچک ، شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
نوجه ده. [ ن َ ج ِ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است ازدهستان خانمرود بخش هریس شهرستان اهر، در 8500گزی جنوب هریس و 26 هزارگزی جاده تبریز به اهر، در جلگه ٔمعتدل هوائی واقع است و 352 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و سردرختی ، شغل اهالی زراعت و گله داری و فرش بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).