نوباوگی. [ ن َ / نُو وَ / وِ ] ( حامص مرکب ) نوباوه بودن. رجوع به نوباوه شود : دهم چار چیزش که بی پنجمند به نوباوگی برتر از انجمند.نظامی.
جملاتی از کاربرد کلمه نوباوگی
بنا به قول اصلی وحقیقی، ریشه کلمه سرهنگی از کلمه سَرِنگ (نوعی گیاه خاص که فقط در سیستان میروید) گرفته شدهاست. بنا به روایات منقول از اعضای خاندان سرهنگی ومیر،داستان از این قرار است که گویا «جهانی»، جداعلای خاندان سرهنگی و پدرسرنگ، ظاهرا بسیاری ازفرزندانش رادرسن نوباوگی ازدست میدهد؛ وهنگامی که صاحب دوفرزندپسرشد، نام دوگیاه رابرروی آنهاگذاشت تاازبین نروندونسل آنهاهمچون آن دوگیاه ادامه بیابد، گیاهانی که گویاازویژگی آنهامقاومت وانتشاربسیارزیادمیباشند. پس نام یکی ازآنهارا «پکیر» ودیگری را «سَرِنگ» نام نهاد، که نام محلی درگویش سیستانی برای دوگیاه است که در آن نواحی رشد میکنند.
دهم چار چیزش که بی پنجمند به نوباوگی برتر از انجمند