معنی کلمه نوابخش در لغت نامه دهخدا نوابخش. [ ن َ ب َ ] ( نف مرکب ) رزاق. روزی رسان : ای جهان را ز هیچ سازنده هم نوابخش و هم نوازنده.نظامی.
جملاتی از کاربرد کلمه نوابخش بگفتند آنها که بگذشته بود نوابخش گوش و زبان گشته بود بینوایی است نوابخش سعیدا که درخت برگ می ریزد و آن گاه ثمر می آرد اندر آمد پیش پیغامبر ضریر کای نوابخش تنور هر خمیر