معنی کلمه نو مسلمان در لغت نامه دهخدا
صراحی نوآموز در سجده کردن
یکی رومی نومسلمان نماید.خاقانی.اشیاع او را در آن عهد نومسلمان خواندند. ( جهانگشای جوینی ). به جلال الدین نومسلمان معروف شده. ( جهانگشای جوینی ). || کسی که بمناسبت و لیاقت به چیزی شروع می کند. ( ناظم الاطباء )؟