نودولتی. [ ن َ / نُو دَ / دُو ل َ ] ( حامص مرکب ) تازه به دوران رسیدگی. جانَگرفتگی. صفت نودولت. || به عزت رسیدن پس از مذلت : کوس نودولتی از بام سعادت بزنم گر ببینم که مه نوسفرم بازآید.حافظ.رجوع به نودولت شود.
معنی کلمه نو دولتی در فرهنگ فارسی
تازه به دوران رسیدگی ٠ جانگرفتگی ٠ صفت تو دولت ٠ یا به عزت رسیدن پس از مذلت ٠
جملاتی از کاربرد کلمه نو دولتی
کنون شاهی ترا زیبد که رانی که هم نو دولتی و هم جوانی
چنین تأثیر کی بود آسمان را چنین نو دولتی کی بد جهان را
کوسِ نو دولتی از بامِ سعادت بزنم گر ببینم که مَهِ نوسفرم بازآید
کوس نو دولتی از بام سعادت بزنم گر ببینم که شه دین ز درم باز آید
چون کنی مداحی نو دولتی بشکفد چونان گل از باد بهار
بنزد گنجش نو کیسه ایست کان بدخش به پیش تختش نو دولتی خان ختا