نهیم

معنی کلمه نهیم در لغت نامه دهخدا

نهیم. [ ن َ ] ( ع ص )نیک آزمند خوردن و گرسنه چشم که سیر نشود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). که به نَهَم مبتلاست. ( ازمتن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به نَهِم شود. || ( اِ ) آوازی است و توعدی و زجری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). صوتی است شبیه زحیر. صوت توعد و زجر شبه انین. ( از متن اللغة ). || بانگ شیر و فیل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). صوت فیل. ( از متن اللغة ). || ( مص ) زجر کردن به بانگ و راندن در راه ستور را. ( از منتهی الارب ). نهم.نهمة. ( متن اللغة ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به نَهم شود. || غریدن و بانگ کردن فیل. نهم. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). رجوع به نَهم شود.

معنی کلمه نهیم در فرهنگ فارسی

نیک آزمند خوردن و گرسنه چشم که سیر نشود ٠ یا آوازی است و قوعدی و زجری ٠ صوتی است شبیه زحیر صوت توعد و زجر شبه انین ٠ یا بانگ شیر و فیل ٠ صوت فیل ٠ یا زجر کردن به بانگ و راندن در راه ستور را ٠ نهم ٠ نهمه ٠ یا غریدن و بانگ کردن فیل ٠ نهم ٠

جملاتی از کاربرد کلمه نهیم

مشکل عشق چو حل می نشود چند نهیم گوش ادراک بر افسانه اوهام و عقول
سرکان از دو کلمه (سر) به معنی (راز) و (کان) به معانی (گنج، معدن، چشمه) می‌باشد. و از دو واژهٔ «سَر» و «کان» به معنای سرِ چشمه تشکیل شده باشد اما به سبب تلفظ خاص گویش همدانی پیشوند سَر به سِر تبدیل شده‌است. یک ایران‌شناس آلمانی این واژه را «سَرخان» ضبط کرده و گفته‌اند که چون بر بالای سُرخ رود باشد پس بدان نسبت یافته‌است. همچنین «حسن ابن محمد» (قرن ۴) در مورد قریه سرکان می‌گوید: «چون اردشیر به بنای آن فرمود و آن را گفتند که در کدام موضع بنا نهیم گفت: «افراسَراکان» یعنی بر سر کوهی که از آن رودخانه می‌آید پس آن دیه را بنا کردند و سرکان نام نهادند.»
چه جای مقتدا که بدان جا که او رسید گر پا نهیم پیش بسوزیم در شقا
به که بر خاک پاش تاج نهیم بنده او شویم و باج دهیم
مزگت‌ها (مسجدها) را فرو نهیم و برنشانیم به جایشان اتشان
برخیز تا یک سو نهیم این دَلق ازرق‌فام را
کو توانایی که پا از آستان بیرون نهیم هند اگر چون سایه آید در پس دیوار ما
به خاک درگهت چه تفاوت اگر نهیم سر بر زمین که کوی بلا سرزمین ماست
پای در میدان عشق لعبتان غُز نهیم دست بر فتراک مهر لعبتان ری زنیم
بی سر وپا می رویم تا به کجا سر نهیم بارگی شاه شد گردن ما در کمند
«نظریهٔ برنشتاین از ما می‌خواهد که تحول اجتماعی و هدف نهایی سوسیال دموکراسی را به کناری نهیم و در عوض اصلاحات اجتماعی، که ابزار مبارزهٔ طبقاتی است، را به عنوان هدف جنبش برگزینیم».
دل و دیده بر دور ساغر نهیم ز دوران این چرخ دون وارهیم
چو گیرد خواب مستی نرگس آن سرو گلرخ را زگل بالین نهیم از فرش سبزه بستر اندازیم
عشق نگذارد که شب‌ها دیده را برهم نهیم خواب‌ها را بر سر آب روان انداختی