نهیر

معنی کلمه نهیر در لغت نامه دهخدا

نهیر. [ ن َ ] ( ع ص ) بسیار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فراوان. ( ناظم الاطباء ). کثیر. ( اقرب الموارد ). النهیر من الماء، الکثیر. ( متن اللغة ). گویند شی نهیر. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه نهیر در فرهنگ فارسی

بسیار ٠ فراوان ٠ کثیر ٠ النهیر من المائ : الکثیر ٠ گویند : شیئ نهیر ٠

جملاتی از کاربرد کلمه نهیر

بهترین سناریو (عایشه فردا و نهیر اردم)
ناظم از طریق یک سایت دوست یابی با دختری به اسم نهیر آشنا میشه. وقتی نهیر عکس خودشو میفرسته و ناظم میبینه دختر خیلی خوشگلیه و از اون جوون تره، بخاطر رد زخمی که روی صورتش داره از فرستادن عکس خودش امتناع میکنه ولی بخاطر اصرار های نهیر و ترس از دست دادنش، عکس طارق که یه جوون خوشتیپ و چشم چرونه و از دنیای رنگارنگ استانبول به سدسازی (محل کار ناظم) تبعید شده رو براش میفرسته. نهیر هم از طارق خوشش میاد و یهویی پامیشه و به سد سازی میره و کارها از کنترل خارج میشه…