نهشتن

معنی کلمه نهشتن در لغت نامه دهخدا

نهشتن. [ ن ِ هَِ ت َ ] ( مص ) نهادن. گذاشتن. نهستن. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نشاندن. نصب کردن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نهشتن در فرهنگ عمید

۱. نهادن، گذاشتن.
۲. نشاندن، نصب کردن.
۳. (مصدر لازم ) رسوب دادن.

معنی کلمه نهشتن در فرهنگ فارسی

نهادن گذاشتن نهستن نشاندن نصب کردن .

جملاتی از کاربرد کلمه نهشتن

گفتگوها پدیدار شد. از این داده دیرینه مغناطیس‌شناسی، و مدرک رسوبی که رسوبات یخچالی باعث توقف توالی سنگ‌هایی که عموماً به ارتفاعات استوایی مربوط اند، او اظهار یک عصر یخبندان بسیار شدید را که در نهشتن سنگ‌های یخچالی دریایی در نواحی گرمسیری داشت.