معنی کلمه نهام در لغت نامه دهخدا
نهام. [ ن ُ ] ( ع اِ ) مرغی است یا جغد. ( منتهی الارب ). پرنده ای است شبه هام و گفته اند جغد است. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). یا نوعی پرنده و یا جغد نر. ( از متن اللغة ). ج ، نُهُم. || پارسای ترسایان که در کلیسا باشد. ( منتهی الارب ). راهب دیرنشین. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). ج ، نُهُم. رجوع به نهامی شود.
نهام. [ ن َهَْ ها ] ( ع اِ ) شیر بیشه. ( منتهی الارب ). اسد.( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || میانه راه روشن. ( منتهی الارب ). طریق واضح. مهیع. ( متن اللغة ).