نهادنی
معنی کلمه نهادنی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه نهادنی
دندان به جگر نهادنی میباید اما چه کنم صبر جگر دارم نیست
نادان دشمن خویش است، چگونه تواند که دوست دیگری بود. واجبات بنده را بیاد پروردگارش همی اندازد. مال نهادنی سه چشمه ی اندوه است.
وی جواب داد که سخت صواب آمد، من برین جانب جیحون خواهم بود، تو نیز حرکت کن و بر آن جانب فرود آی تا رسولان بمیانه درآیند و آنچه نهادنی است نهاده آید و چون عهد بسته آمد، من در زورقی بمیان جیحون آیم و تو همچنین بیایی تا دیدار کنیم و فوجی قوی مردم از آن خویشتن بتو دهم تا بدین شغل که در پیش داری ترا دستیار باشند و من سوی جند بازگردم. امّا شرط آن است که در باب سلجوقیان سخن نگویی با من بصلح که میان هر دو گروه خون و شمشیر است و من خواهم زد تا از تقدیر ایزد، عزّ ذکره، چه پیدا آید.