نه گوش

معنی کلمه نه گوش در لغت نامه دهخدا

نه گوش. [ن ُه ْ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) شکلی که نه زاویه دارد.

معنی کلمه نه گوش در فرهنگ فارسی

شکلی که نه زاویه دارد

جملاتی از کاربرد کلمه نه گوش

من اینک چنین ام ز پیشت بپای نه هوش و نه گوش و نه بینی بجای
«دانایی، نه گوش دادن به من، بلکه به لوگوس است و هم‌سخن شدن با اوست که همه چیز یکی است»
نه چشم است آنکه بر صحرا جنان باغ کم بیند نه گوش است آنکه در بستان سماع مرغ ننیوشد
نه چشم است آن که چشمانش ندیده ست نه گوش است آن که صوتش ناشنیده ست
تو این ساعت که عقل و هوش داری نه بنیوشی سخن‌، نه گوش داری
شکستی کز آن گونه دیده ندید نه گوش زمانه بر آن سان شنید
رهبر خلقست و او را خود نه چشمست و نه گوش نام او طیّار و او را خود نه بالست و نه پر
گوش او سینهٔ سپهر بخست چه عجب ؟ کان نه گوش ، پیکانست
مرا که با تو سخن گویم و سخن شنوم نه گوش فهم بماند نه هوش استفهام
حسن روحانی می‌گوید بسیاری از سوالات و نقدها ممکن است ظاهرش زیبا نباشد و حتی شنیدن آن برای ما سخت باشد؛ اما نسل جوان سؤال و اشکال دارد. این نسل نه در حوزه، رشد و نمو کرده و نه گوش و چشمش بر سوالات و مسائل مطرح در جهان بسته است، بنابراین باید هنگام طرح سؤال خود با حسن نیت مواجه شود. حسن روحانی می‌گوید موظفیم نقد را بپذیریم و از این بابت منتی بر کسی نداریم.
پس آنگه نه سر ماند او را نه گوش رساند به گردون گردان خروش
نه چشم مرا صورت لعبتی نه گوش مرا نغمت مزمری