نه بهر
معنی کلمه نه بهر در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه نه بهر
عمل در دین ز بهر خلق سوداست نه بهر آنکه سلطان وجوداست
ز شهر خود به شهر یوسف آمد نه بهر خود ز بهر یوسف آمد
ساقیا خیز و جام در ده زود که نه بهر نشست آمدهایم
رایگان خوردن تو باشد زشت از درختی که آن نه بهر تو کشت
کمال جان چو بهایم ز خواب و خور مطلب که آفریده تو زینسان نه بهر این کاری
بر تو دیدهبانی به ره امید دارم نه بهر زه مینشانم به دو دیده مردمک را
پدر تنها نه بهر عشق پرورد که مادر هم مرا بهر همین زاد
جهان را نه بهر بیهده کرده اند ترا نز پی بازی آورده اند
اگر خواهی که این گنجت شود معلوم دم درکش که سر این چنین گنجی نه بهر انجمن دارم
آرامگهی نه بهر خفتن بامی نه برای سیر و آرام