نه ارزانی

معنی کلمه نه ارزانی در لغت نامه دهخدا

نه ارزانی. [ ن َ اَ ] ( ص مرکب ) توانگر.دارا. مقابل ارزانی. قوی حال. غیرمستحق :
به ارزانیان و نه ارزانیان
درم چون ببخشی ندارد زیان.ابوشکور.

جملاتی از کاربرد کلمه نه ارزانی

الهی این دل من کان حسرت است و تن من مایهٔ درد و غم خدایا نیارم گفت که اینهمه چرا بهره من، خداوندا ما نه ارزانی بودیم تا ما را بر گزیدی و نه نا ارزانی بودیم که به غلط بر گزیدی، بلکه به خود ارزانی کردی تا برگزیدی و هر عیب که میدیدی بپوشیدی.