ننگ و عار. [ ن َ گ ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حمیت. ( یادداشت مؤلف ). غیرت. آبرو. - بی ننگ وعار ؛ بی حمیت و بی غیرت. که تحمل پستی و خواری و سرشکستگی کند. که از ارتکاب قبایح پروائی ندارد.
معنی کلمه ننگ و عار در فرهنگ فارسی
حمیت . غیرت . آبرو .
جملاتی از کاربرد کلمه ننگ و عار
بیزار از آن بُدَم که در آن ننگ و عار نیست امروز از آنچه عمری بیزارم آرزوست
چو از بزمش برون آید کمینه چاکرش سکران ز ملک و ملک و تخت و بخت دارد ننگ و عار ای دل
گر جهانگیری از دی آموزی ببری ننگ و عار نوروزی
گر در مزاج جوش غنا کسب پختگیست دیگ شعور را نسزد ننگ و عار بار
ز تف دل دگر جانی بسازد که تا دارد از آن جان ننگ و عار او
عقل دربند نام و ناموس است عشق با ننگ و عار مأنوس است
من حریف ننگ و عار بیوفایی نیستم بندبندم کن که من مرد جدایی نیستم
یا از سر روزگار برخیز یا از غم ننگ و عار برخیز
هر چه کشتید در کنار من است دودهٔ خویش، ننگ و عار من است
زین خواجگان مرتبه جویان بیسخا زین فعل نامشان شرف ننگ و عار گیر