نمری

معنی کلمه نمری در لغت نامه دهخدا

نمری. [ ن َ م َ ] ( اِخ ) حسین بن علی نمری بصری ، مکنی به ابوعبداﷲ. از شاعران و نحویون قرن چهارم هجری است. او راست : اسماء الفضة و الذهب. الخیل الملمع. مشکلات الحماسة یا معانی الحماسة. به سال 385 هَ. ق. درگذشت. ( از ریحانة الادب ج 4 ص 233 ). و رجوع به روضات الجنات ص 238 و قاموس الاعلام ج 6 ص 4600 شود.
نمری. [ ن َ م َ ] ( اِخ ) منصوربن سلمةبن عبدالعزیز یا زبرقان بن سلمةبن شریک ، نمری القبیلة جزری الاصل بغدادی الاقامة، مکنی به ابوالقاسم یا ابوسلمة. از مشاهیر شاعران اوایل عهد بنی عباس و از مدیحه گویان هارون الرشید و اشراف دولت اوست. در سال 210هَ. ق. وفات یافته است. ( از ریحانة الادب ج 4 ص 233 ).و رجوع به هدیةالاحباب ص 259 و مجالس المؤمنین ص 229 وکنی و القاب قمی ص 220 و تاریخ بغداد ج 13 ص 65 شود.

معنی کلمه نمری در فرهنگ فارسی

منصور بن سلمه ابن عبدالعزیز یا زبرقان بن سلمه بن شریک نمری القبیله جزری الاصل بغدادی الاقامه مکنی به ابوالقاسم یا ابوسلمه از مشاهیر شاعران اوایل عهد بنی عباس و از مدیحه گویان هارون الرشید و اشراف دولت است . در سال ۲۱٠ هجری قمری وفات یافته است .

جملاتی از کاربرد کلمه نمری

به خردیش نمرود کردند نام که نمری بُد او را همی باب و مام
بنو نمری به عربی ( بنو النّمری )، در عزلهٔ (الأحروج)، در ناحیهٔ (الحمجة الداخلیة)، از توابع استان شبوه در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است.