نمالیده
معنی کلمه نمالیده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه نمالیده
دیده از خواب نمالیده روان می گردی گر بدانی چه قدرها نگرانیم ترا
شها منم که بر خصم، طبع من هرگز به پشت چشم نمالیده شرمسار انگشت
زاهد شهر بخشکیست ز چوبی کمتر که چو نعلین نمالیده بروی آن کف پای
شنیدهایم که در فکر خونبهاست هنوز هنوز چشم نمالیده است قاتل ما