معنی کلمه نماز گه در لغت نامه دهخدا نمازگه. [ ن َ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) نمازگاه. مصلی : زمین نمازگهی شد که بینی از بر اوهمه جهان به نماز خدا و استغفار.اسدی.
جملاتی از کاربرد کلمه نماز گه گه تو قبله گاه کعبه که نماز گه تو گفته هر زمان با خویش راز معبد بد از نماز گه گریه قلزمش میدان گه نبرد شد از خنده خرمش در کعبهٔ کویت اگر روزی درآیم در نماز گه قبله از رویت کنم، گه ز ابرویت محراب را