نم نمی. [ ن َ ن َ ] ( ص نسبی ) آنکه تکیه کلام «نم » دارد و بیجا تکرار کند. ( یادداشت مؤلف ). || چشم نم نمی ؛ چشمی که دایم آب زند. چشم نم نمو. نم نمی. [ ن َ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ترکه دز بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز و در حدود 100 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و کارگری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
معنی کلمه نم نمی در فرهنگ فارسی
( صفت ) چشم نم نمو.چشمی که بعلت بیماری آب از آن می تراوداعمش : پیر زن چشم نم نمو و ناتوانی بود. دهی است از دهستان ترکه در بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز و آبش از چشمه محصولش غلات شغل اهالی زراعت و کارگری است ٠
جملاتی از کاربرد کلمه نم نمی
دم نیست کز غم لب لعل تو جام جام خونابها ز دیده پر نم نمی خوریم
ز آه دل نشود نرم سخت رویان را به چشم آینه از دود نم نمی آید
بر آن سفال حلال است ذوق تشنه لبی که از محیط پذیرای نم نمی گردد