نقل مکان

معنی کلمه نقل مکان در لغت نامه دهخدا

نقل مکان. [ ن َ ل ِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) جابه جا شدن. از جائی به جای دیگر رفتن. تغییر مکان و منزل دادن :
دل به خط نقل مکان کرد از آن حلقه زلف
می توان یافت که انداز رهائی دارد.صائب ( از آنندراج ).طاقت نقل مکان نبوداز آن چون سنگ پشت
در سفر با خانه می گردد مسافر رهسپار.اشرف ( از آنندراج ).دارم آن ضعف که هرگاه ز جا برخیزم
به هر از خود شدنم نقل مکان می گردد.اشرف ( از آنندراج ).|| جلای وطن. ترک وطن. ( ناظم الاطباء ). || به اصطلاح اهل سفر، از جای خود به جای دیگر رفتن از جهت مراعات ساعت. ( از آنندراج ). || ( اِ مرکب ) اولین منزل مسافر که با خانه وی چندان مسافتی نداشته باشد و چندی در آنجا توقف می کند تا آنچه از لوازم سفر کسر داشته باشد تهیه و تدارک کند.( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نقل مکان در فرهنگ فارسی

جابجا شدن . از جائی به جای دیگر رفتن . تغییر مکان و منزل دادن .

جملاتی از کاربرد کلمه نقل مکان

ترور دنیل در باتون روژ، لوئیزیانا زندگی می کرد. خانواده او به فورت وورث تگزاس نقل مکان کردند و بعدها در هیوستون تگزاس ساکن شدند. دنیل اعتراف می کند که موسیقی از کودکی برای او مهم شده بود. هیچ داده ای در مورد اینکه آیا او تحصیلات موسیقایی دارد یا نه وجود ندارد. او در نوجوانی به رپ و هیپ هاپ علاقه مند شد. او در دبیرستان شروع به ساخت موسیقی با دوستانش کرد و بعدها در سال ۲۰۱۵ به دنبال موسیقی رفت. او در حال حاضر رابطه خود را با دوست دخترش الیسا فلورس حفظ می کند.
در سال ۱۸۷۰، کالج به مکان فعلی خود در کاماراج سالایی، روبروی ساحل مارینا نقل مکان کرد.
منزل نقل مکان ماست اوج لامکان آسمانها را به گرد ما رسیدن مشکل است
منزل نقل مکان ماست اوج لامکان وادی امکان ندارد عرصه شبگیر ما
زمانیکه لی وون جون (یانگ سه جونگ) در اولین روز دانشگاه به آپارتمان جدیدش نقل مکان می‌کند، انتظار نداشت لی دونا (به سوزی) سلبریتی سابق زیبا در طبقه پایین او زندگی کند. وون جون در ابتدا تلاش می‌کند تا از او دوری کند اما رفته رفته در مورد زندگی مرموز دونا بیشتر کنجکاو می‌شود.
فریزر در سال ۱۹۸۹ به اوکلند (نیوزیلند) نقل مکان کرد. او در کالج، اوکلند تحصیل کرد و فارغ التحصیل دانشگاه آکلند است. پدر او یوجین فریزر است که هم برای بی‌بی‌سی و هم برای بسیاری از ایستگاه‌های رادیویی و تلویزیونی دیگر در سراسر جهان به عنوان مجری رادیو کار کرده است. در آوریل ۲۰۲۱، فریزر از طریق توئیتر اعلام کرد که در سال ۲۰۱۶ به بیماری پارکینسون مبتلا شده‌است.
دستور تخلیه اسرائیل توسط یان اگلند، دیپلمات سابق نروژی درگیر با توافق اسلو، به عنوان انتقال اجباری جمعیت توصیف شد. «انتقال اجباری» نقل مکان اجباری یک جمعیت غیرنظامی به عنوان بخشی از یک جنایت سازمان‌یافته علیه آن است و توسط دادگاه کیفری بین‌المللی، جنایت علیه بشریت تلقی می‌شود. اگلند در مصاحبه با بی‌بی‌سی اظهار داشت: «صدها هزار نفر برای جان خود فرار می‌کنند این چیزی نیست که بتوان آن را تخلیه نامید. این انتقال اجباری مردم از سراسر شمال غزه است. طبق کنوانسیون ژنو، جنایت جنگی است. گزارشگر ویژه سازمان ملل، فرانچسکا آلبانیز دربارهٔ پاکسازی قومی جمعی در غزه هشدار داد. راز سگال، مورخ اسرائیلی، آن را «کتاب درسی مورد نسل‌کشی» نامید.
فلک را منزل نقل مکان خویش می داند گره در سینه این آه سبکتازی که من دارم
آن بندگان خاص که نقل مکان کنند بینند خود که پادشه لامکان علیست
نیست چون آب گهر نقل مکان در طالعم قطره باران نیم هردم زمینی خوش کنم
گری در سان فرانسیسکو متولد شد، او فرزند دوم آن اما سنبرایلو، معلم، و جیمز آبل گری، یک نظامی در ارتش ایالات متحده بود. خانواده به رم، ایتالیا نقل مکان کردند، جایی که گری بیشتر از سه سال اول زندگی خود را در آنجا گذراند. او زبان ایتالیایی را قبل از انگلیسی یادگرفت. سپس خانواده او به ویرجینیا نقل مکان کردند و حدود چهار سال را در آنجا گذراندند تا اینکه والدین گری از هم جدا شدند و پس از آن او با مادرش به سان فرانسیسکو بازگشت. پدرش که یک مخترع آماتور بود، طرحی را برای کارتریج روبانی برای ماشین‌های تحریر به ثبت رساند که برای او حق امتیاز قابل توجهی به ارمغان آورد.
معنی نکند ز جای خود نقل مکان هرچند که از کلام بیرون آید
ز مهد، نقل مکان کرده ام به خانه ی زین زمانه کرده چو یوسف بزرگ در سفرم
پس از ازدواج، کارل و جنی مارکس به خیابان وانو در پاریس نقل مکان کردند و با شاعر آلمانی هاینریش هاینه دوست شدند که در خیابان ماتینیون زندگی می‌کرد.
(ایپک کاراپینار:فریده گونگور ۱_۱۱۳) او معاون پرورشی است. وقتی نامزد اولش ( ودات ) به او خیانت کرد، او از ودات جدا شد و خانه اش را ترک کرد و به طبقه پایین خانه توپراک نقل مکان کرد. آنجا با توپراک آشنا شد و با او ازدواج کرد. فریده یک فرد با تجربه و با اعتماد به نفس است. او مددکار پرورشگاه دولتی دخترانه ( یتیم خانه ) است. آنها دختر و پسر مسعوده و کمال رو به فرزندی قبول کردند.
او بعدها برای ادامه کار به لندن نقل مکان کرد و در سال ۱۹۵۴ با انریکه آلمیدا، هنرمند ونزوئلایی، ازدواج کرد و به کانادا مهاجرت کردند و در شهر تورنتو ساکن شدند. در مؤسسه سرطان اونتاریو به عنوان یک الکترونکروسکوپیست مشغول به کار شد و روش «افزایش تراکم ویروس‌ها با استفاده از پادتن» برای تجسم بهتر آن‌ها را ابداع کرد.
تا بهار ۱۹۷۱، موریسون تقریباً به‌طور کامل سبک زندگی‌ای متفاوت از یک ستارهٔ راک پیدا کرده بود. او به پاریس نقل مکان کرد و با دوست دخترش پاملا کورسون در آپارتمانی در محله لومره زندگی آرامی را می‌گذارندند، اما آن‌جا هم به نوشیدن افراطی الکل ادامه‌داد. او که در ابتدا می‌خواست کارگردان شود، فعالیتش را بر پروژه‌های سینمایی و نوشتن شعر متمرکز کرد، اما مرگ نابهنگامش در بامداد ۳ ژوئیه ۱۹۷۱ همهٔ آن نقشه‌ها را ناتمام گذاشت.
مشکلی زان بتر اینست که از ضعف امروز زین مکان نیست مرا نقل مکان امکانی
باز در خانه فرو آیمت از گوشهٔ بام آنزمان هم که پی نقل مکان برخیزم
قدم به ره چو نهد طالب تو، ننشیند چو سیل بادیه نقل مکان چه می‌داند