نقطه دار

معنی کلمه نقطه دار در لغت نامه دهخدا

نقطه دار. [ ن ُ طَ / طِ ] ( نف مرکب ) منقط. منقوط. بانقطه. ( یادداشت مؤلف ). خجک دار. خالدار. حرفی که بر زبر یا زیر آن نقطه باشد. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نقطه دار در فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱ - دارای نقطه. یا حرف نقطه دار. حرفی از حروف الفبا که در بالا یا پایین نقطه دارد مانند : ب ت . ۲ - دارای خال خجک دار .
منقط . منقوط . با نقطه . خجک دار . خالدار .

جملاتی از کاربرد کلمه نقطه دار

نت زینتی است که در آن نت اصلی در حرکتی سریع به یک درجه پایین تر از خودش رفته و دوباره باز میگردد. در برخی کتاب ها از کلمه "کوبیدن" برای این نت استفاده میشود. برای اجرای آن از ضرب قوی شروع کنید. پنسه را با سرعت بالا اجرا کنید و هر سه نت به صورت لگاتو اجرا شوند. کاربرد آن در ملودی های پایین رونده و در آواز های شاد است. اغلب برای نت چنگی که بعد از آن نت سیاه نقطه دار باشد به کار میرود.
امروزه از این نت زینت "گروپتو" نیز یاد میشود. تور دو گوزیه به نت زینتی گفته میشود که شامل چهار و یا پنج نت است. این نت از درجه بالایی نت اصلی شروع میشود و بعد از گذشتن از نت اصلی یک درجه بم تر میشود و در نهایت به نت اصلی بازمیگردد. کاربرد آن در ملودی های پایین رونده و متصل است. برای نت های نقطه دار این نت زینت نیز به کار میرود.
بکش ز قید موالید سر چو می دانی که سین سر چو شود نقطه دار شین شرست