نقصانی

معنی کلمه نقصانی در لغت نامه دهخدا

نقصانی. [ ن ُ ] ( حامص ) به معنی نقصان ،در این لفظ یای تحتانی زائد است در آخر، چنانچه در سلامتی و خلاصی و غیره. ( از غیاث اللغات ). مزیدعلیه نقصان بر قیاس زیادت و زیادتی و جریان و جریانی و فضول و فضولی و حضور و حضوری. ( از آنندراج ) :
به هر ناسازیی درساز و با هر ناخوشی خوش کن
که آبت زیر کاه است و کمالت عین نقصانی.خاقانی ( از آنندراج ).به عهد جلوه حسن کمال من اندوخت
قبول شاهد نظم کمال نقصانی.عرفی ( از آنندراج ).ز تنگ عرصگی فکر جز به مدحت تو
نمی رهد سخن از تنگنای نقصانی.واله ( از آنندراج ).اگر نه لازمه ذات دشمنت بودی
به کسر نیز ندادی خدای نقصانی.حیاتی ( از آنندراج ).

معنی کلمه نقصانی در فرهنگ فارسی

کمی کاستی : بهر ناسازیی در ساز و دل برنا خوشی خوش کن که آبت زیر کاهست و کمالت زیر نقصانی . ( خاقانی ) توضیح با آنکه نقصان خود مصدر است یائ حاصل مصدر بدان ملحق کرده اند .

جملاتی از کاربرد کلمه نقصانی

«بدانکه این تاریخ‌نامه بزرگست گردآورده ابی‌جعفر محمد بن جریر یزید الطبری رحمه‌اللّه که ملک خراسان — ابوصالح بن نوح — فرمان داد دستور خویش را ابوعلی محمد بن محمد البلعمی را که این تاریخ‌نامه را که از آن پسر جریر است پارسی گردان هرچه نیکوتر، چنان‌که اندر وی نقصانی نباشد. پس گوید چون اندر وی نگاه کردم و بدیدم اندر وی علمهای بسیار، پس رنج بردم و جهد و ستم بر خویش نهادم و این را پارسی گردانیدم به نیروی ایزد عزوجل»
هیچ نقصانی نیفتد در کمال قدرتت گر برحمت روزگردانی شب یلدای من
دانم بکمالش نرسد نقصانی بر خاطر اگر بگذرد اندیشه ماش
ویترویوس اضافه می‌کند:"... این تنها معماران نیستند که نمی‌توانند در همه علوم به کمال دست یابند، لکن حتی مردانی که به تنهایی در [یکی از] هنرها مهارتی یافته‌اند همگی به بالاترین نقطه شایستگی دست نمی یابتد... [پس] چگونه معمار، که باید در بسیاری هنرها ماهر باشد، نه تنها زبردست باشد و نقصانی نداشته باشد..."
به پیرایش اگر در زلف او ره یافت نقصانی جمال او و عشق من زیادت شد ز نقصانش
گفت یا رب نیست نقصانی تو را عقل گم شد این سخن را برگشا
اعتمادی نیست بر عهدیی که نقصانی ندید هست در پیمان گسستن مهر پیوندی دگر
در ره آوارگی دیوانه نقصانی نکرد سرزمین دلکشی از سایه هر خار یافت
به طوری که عملیات‌های متعددی من جمله فرائورت متوجه ماننا گردید و ایجادگر نقصانی عمیق در ساختارشان شد تاجایی که در حدود ۶۱۶پ. م
به نقصانی که یابد خرقه سهل است به رفتن خرقه از هر خار مگسل
کلهرنیا الماسی تیز و بسیار چند وجهی است. او را و شخصیت و تکوین کاراکتر هنری‌اش را نمی‌توان به یک‌باره باز شناخت. هنرمندی به شدت چند لایه همچون اسلاف ایرانی‌اش و مردی که آرام و قرار ندارد. اگرچه با محاسن سپیدگون‌اش اصرار بر سپری شدن ایام را به ما گوشزد می‌کند، اما نیروی خلاقه و شور و هیجان و امید او به جوان‌ترها پهلو می‌زند و با تواضعِ مثال زدنی‌اش، آرام و معلم‌وار، نقصانی در عرصه هنرهای تجسمی معاصر ایران را به رخ می‌کشد.
برافزونست روشن روز چون شبهای هجرانی گرفته همچو روز وصل نقصانی شب تاری
داغ و درد افزون کند هر ساعتی آن را کجا ساعتی در خدمت تو شاه نقصانی کند