نقشگر. [ ن َ گ َ ] ( ص مرکب ) نقاش. مصور. نقش طراز. ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) : مه که در انگیزش رنگ است چست نقشگر صورت ایوان تست.امیرخسرو ( از آنندراج ).نگار نقشگر آمد به دیر و شد بلای من اگر میخانه و نقش و نگار این است وای من.سیفی ( از آنندراج ).