نقش پرداز

معنی کلمه نقش پرداز در لغت نامه دهخدا

نقش پرداز. [ن َ پ َ ] ( نف مرکب ) نقاش. مصور. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نقش پیوند. ( ناظم الاطباء ). صورتگر :
بدان گلشن رسید آن نقش پرداز
همان نقش نخستین کرد آغاز.نظامی.

معنی کلمه نقش پرداز در فرهنگ فارسی

( صفت ) نقاش مصور : از طبع رنگ آمیزش دل نقش پردازان ختا ببادیه حیرت سرگردان .

جملاتی از کاربرد کلمه نقش پرداز

برگرفته است ز خاکستر دوزخ مشتی نقش پرداز جهان رنگ سفر ریخته است
تنی کش نیست در جان جنبش دردی جمادی دان که داده نقش پرداز طبیعت شکل انسانش
نقش تشریفی چنان صورت نمی‌بندد مگر در میان دستی برآرد نقش پرداز جهان