نقر کردن

معنی کلمه نقر کردن در لغت نامه دهخدا

نقر کردن. [ ن َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنده کاری کردن روی سنگ. کندن عبارتی روی سنگ. رجوع به نقر شود.

معنی کلمه نقر کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - کوبیدن . ۲ - کنده کاری کردن روی سنگ و چوب . ۳ - سوراخ کردن مرغ چیزی را با منقار . ۴ - با انگشت یا مضراب و چوب بر چیزی زدن تا از آن صدایی برخیزد : (یوسف ) بفرمود تا صاع را بیاوردند و پیش وی نهادند . یوسف قضیب بر آن زد . آوازی از آن بیامد . یوسف گفت : صاع می گوید : ایها الملک . هیچ قومی بنزد تو نیامدند دروغ زن ترازین گروه که پیش تو ایستاده اند . ایشان بشنودند . لرزه بر ایشان افتاد . دیگر بار ملک جام را نقر کرد . آوازی بیامد ... .

جملاتی از کاربرد کلمه نقر کردن

معماران و هنرمندانی که در ساخت تخت جمشید نقش داشتند، نقش‌ها را از سه طریق می‌آراستند. یکی چسباندن فلزهای گران‌ب‌ها به صورت رویهٔ تاج، گوشواره، طوق، یاره و نظایر آن به اصل نقش و توسط سوراخ‌هایی که در دو طرف شی مورد نظر برای گوهرنشانی می‌کندند. دوم نگاریدن و نقر کردن تزئینات اصلی لباس، تاج و کلاه با سوزن، به نحوی بسیار ظریف که نمونهٔ آن بر درگاه‌های کاخ داریوش بزرگ (کاخ تچر) و حرمسرا وجود دارد. سوم رنگ‌آمیزی، که نمونه‌هایی از آن در کاخ سه دری و صد ستون موجود است.