نقدش

معنی کلمه نقدش در لغت نامه دهخدا

نقدش. [ ن َ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور. در 12هزارگزی مشرق نیشابور، در جلگه معتدل هوائی واقع است و 289 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. و محصولش غلات است. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

جملاتی از کاربرد کلمه نقدش

او در واکنش به انتشار این سخنان گفته‌است: «منظور من از توله سگ، مقایسه آمریکا با اروپا بود چون آمریکا در مقایسه با کشورهای دیگر جوان است. آمریکا حدود ۲۰۰ ساله‌است. خجالت‌آور است که استعاره‌ای که من استفاده کردم از روی سیاستی افراطی از متن برداشته شده‌است. من آمریکایی هستم. عاشق کشورم هستم و آرزوهای بزرگی برایش دارم. به همین دلیل است که درباره‌اش صریح صحبت می‌کنم و گاهی نقدش می‌کنم. من از آزادی که در کشورم وجود دارد خیلی بهره برده‌ام و تا ابد از آن سپاس‌گزار خواهم بود. من از همه افرادی که از این سخنانی که احمقانه تحریف شده ناراحت شدند، عذرخواهی می‌کنم.»
شهی کورا هزاران گنج کم نیست بدان ماند که نقدش یک درم نیست
اسپاتنیک‌میوزیک از یورک‌شایر در نقدش ۵ ستاره از ۵ داد و گفت: «این آلبوم چهارمی فوق‌العاده توسط دِمی لواتو است که آهنگ‌هایی خارق‌العاده و صدایی عالی دارد که می‌تواند به این آلبوم از بهترین آلبومهای پاپ/آر اند بی سال لقب دهد. صدای دِمی به قویترین شکلی است که تا کنون شنیده‌ایم و آهنگ‌ها هم حقیقتاً فوق‌العاده‌اند.»
ز نقدش بود پر چو همیان قلم که تا شد نگون، ریخت بر روی هم
این فیلم عموماً نقدهای مطلوبی دریافت کرد و رتبهٔ جدید ۷۴٪ بر پایه نقدهای ۶۵ منتقد گرفت. روح امتیاز ۵۳ را از سایت انتقادی متاکریتیک گرفت. از این فیلم برای رفتار کلیشه‌ای با شخصیت اودا مایی براون مورد انتقاد قرار گرفت. در هر حال، اجرای گلدبرگ بسیار تحسین شد. جنت مزلین در نقدش برای نیویورک تایمز نوشت: «خانم گلدبرگ نقشش را شگفت‌انگیز بازی کرد. این یکی از موقعیت‌های نادری است که او نقش مناسب خودش را پیدا کرد و آن را عالی بازی کرد.» گلدبرگ برای بازی اش جایزه آکادمی اوارد، بفتا و گلدن گلوب را برد.
نخواهد تو را زنده این خودپرست مبادا که نقدش نیاید به دست
آنکه نبود هیچ نقدش در میان هر کجا باشد بود اندر امان
این قلب تنگ سیم که یغما ز در سود نقدش به زر اندود
به صد هزار تکلف به خدمتش بردم قصیده‌ای که نه نقدش عیار یافت نه صرف
شمیم بهار شیوهٔ نقدنویسی ویژه خود را دارد. برای نمونه در آغاز بعضی نقدهایش می‌گوید: «این کتاب، کتاب بدی است.» در همان جملهٔ اول تکلیف را روشن می‌کند. یا می‌گوید: «بر روی هم کار موفقی نیست و شکست نویسنده در داستان‌نویسی به خاطر ابتدایی‌ترین مسایل است؛ ضعف در توصیف آدم‌ها، ضعف در کار به‌وجود آوردن مسیر و قالب صحیح برای داستان و ضعف در کارِ ساختن فضاها و مشکل «من» و نویسنده مجال به چیزهای دیگر نمی‌دهد.» روش تازه‌ای که شمیم بهار در نقدش به کار برده این است که بسیاری از نکات را به جای آوردن در متن نقد، در زیرنویس، توضیح می‌دهد.
در عالمی که نقدش مصروف احتیاجست ابرام می‌فروشی چند‌ان که زنده مانی
ز کنج نزاری طلب گنج وقت که نقدش ز ویرانه‌ای دیگرست
کُـلریج بیشتر با دو اثر منظوم خود، دریانورد کهن و کوبلای خان، و همچنین اثر منثورش بیوگرافی ادبی، شناخته شده‌است. آثار نقدش به‌خصوص در ارتباط با شکسپیر بسیار نافذ بود. همچنین، در معرفی فلسفهٔ آرمان‌گرایی آلمان به فرهنگ انگلیسی کمک کرد و از طریق امرسون تأثیری مهم بر فلسفهٔ ماوراءالطبیعهٔ آمریکا داشته‌است.
دل سرهنگ از شادی چنان بود که گوئی ملک نقدش صد جهان بود
به یک هفته نقدش به تاراج داد به درویش و مسکین و محتاج داد
به گزارش خبرگزاری مهر، او گفت: «از متن ترجمه نمی‌توان سطری را حذف کرد. چون ترجمه برای شناساندن نویسنده، متن و فرهنگش به مردمی دیگر انجام می‌شود. ترجمه این کتاب هم برای آشنایی با اثر دیگری از آرابال است اما نمی‌شود ۵۹ سطر آن را حذف کرد چون برداشت هموطنان ما از متن آرابال اشتباه و متفاوت از اصل موضوع و برداشت دیگر مردم جهان از آن خواهد شد. در نتیجه نمی‌توانیم موضع صحیحی در مقابل آن داشته باشیم و نقدش کنیم.»