نقدا

معنی کلمه نقدا در لغت نامه دهخدا

( نقداً ) نقداً. [ ن َ دَن ْ] ( ع ق ) فی الفور. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || به نقد. به وسیله وجه نقد. ( فرهنگ فارسی معین ). مقابل به نسیه و نسیةً. || بالفعل. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). عجالة. ( ناظم الاطباء ). فعلاً. اکنون. کنون. نون. اینک. نک. حالا. فی الحال. الحال. ( یادداشت مؤلف ). || مقابل جنساً. ( یادداشت مؤلف ). با پول. پولی.

معنی کلمه نقدا در فرهنگ فارسی

۱ - بنقد بوسیله وجه نقد : دین خود را نقدا ادا کرد. ۲- فعلا الحال فی الحال: نقدا از اجرای آن منصرفم . ۳ - فورا .

جملاتی از کاربرد کلمه نقدا

از نخستین مسائلی که امیر شمس الدین علی به آن توجه نشان داد مسئله اقتصادی و مالیات بود. او به اصلاحات در تشکیلات مالی دولت سربداران زد و «هرچه از ولایات حاصل میشد به تمام در وجه اخراجات آن جماعت ذاشت». و به این شیوه توانست به خزانه سروسامان دهد. ماسون اسمیت معتقد است با این سیاست، ضرب سکه های جدید برای استفاده در درآمد ها و پرداخت مواجب لشکریان آغاز شد. همچنین از منابع میتوان برداشت کرد که تحت این سیاست شمس الدین علی، رونق اقتصادی ایجاد شد و وجوه نقد افزایش یافت بطوری که شمس الدین علی توانست با اتکا بر این برات را لغو و حقوق مستخدمین دولت را به سرعت و نقدا پرداخت کند. مورخان نوشته اند که شمس الدین علی موفق شد خزانه را سروسامان دهد و آباد کند.
من و رو برو و نقدا تو و انتظار فردا من و صحبت حبیبم تو و نسیه و نصیبت