نفیسی
معنی کلمه نفیسی در فرهنگ فارسی
علی اکبر ناظم الاطبائ .
جملاتی از کاربرد کلمه نفیسی
ماهانه و به انتخاب هواداران لیورپول، یک بازیکن به عنوان بهترین بازیکن ماه برگزیده شده و به او جوایز نفیسی اهدا میشود.
[۳] - فرهنگ نفیسی؛ علی اکبر نفیسی به نقل از کتاب رساله تقیه ص ۱۳
میرزا عبدالحسین ذوالریاستین شیرازی، متخلص به مونس و ملقب به مونسعلیشاه (متولد ۱۲۹۰ قمری/ ۱۲۵۲ خورشیدی)، از اقطاب سلسله نعمتاللهی و از خانوادههای معروف طريقت و عرفان در ايران میباشد. وی در جنبش مشروطيت از آزادیخواهان فارس و نيز از شعرای معاصر و مدیر روزنامهٔ احیا بودهاست. سعید نفیسی وی را یکی از مردان بزرگ روزگار خوانده است.
«چنانکه اشاره شد هیچکس حق ورود به مخزن را نداشت، و حتی کارکنان داخلی هم نمیتوانستند با کیف و چمدان به آنجا وارد شوند. اما در مورد آقای نفیسی یک استثنا وجود داشت، یعنی ایشان به راحتی با چمدان به داخل مخزن رفت و آمد میکرد. در آن زمان یک نفر کتابدار متعهد و متدین در اینجا کار میکرد که وقتی من به اینجا آمدم، ایشان هنوز مشغول کار بود. یک روز این شخص متوجه شد بعضی از کتابها در جاهایی بریدگی و پارهشدگی دارد و برخی جلدها با خود کتاب منطبق نیست، به این جهت موضوع را به رئیس کتابخانه گزارش میدهد.
دمی که رخت نفیسی در آوریم ببر بدان که دلبر ما آندمست در برما
از آثار وی: یک جفت در روغنی که از شاهکارهای وی است، با رقم: «میرزاآقا امامی»؛ قاب آینهٔ نفیسی که به تقلید از شیوهٔ صفویه عمل آورده. بدون رقم است؛ مینیاتور ارزندهای به تقلید از آثار استاد محمدی که تصویر دو دلداده است و بدون رقم.
یکی از نخستین کسانی که به معرفی جهانملک خاتون پرداخت، ادوارد براون بود، هرچند او به نسخهای ناقص از دستنویس دیوان جهان دسترسی داشتهاست. سپس سعید نفیسی و ذبیحالله صفا در آثارشان به دو نسخه از دیوان جهان در کتابخانه ملی پاریس اشاره کردهاند. دیگر اطلاعاتی که ما از زندگانی و احوال او در دست داریم، مختصری از تذکرههای شعراست و دیگر اطلاعاتی که خود او در دیباچه دیوان و در خلال اشعارش به آن پرداختهاست. مقدمهای که بهصورت یک خودزندگینامه مختصر در دیباچه دیوانش به قلم خود نوشته، شاید یکی از مهمترین قطعات ادبی در نوع خود از نویسندگان ایران پیشامدرن باشد.
تو حیاتی میدهی در هر نفس کز نفیسی مینگنجد در نفس
در دههٔ اول و دوم سدهٔ چهاردهم خورشیدی چند ادیب کهنهکار بودند که به آنها ادبای سبعه میگفتند و بهگفتهٔ مجتبی مینوی «هر مجله و کتاب و روزنامهای که به فارسی منتشر میشد از آثار قلم آنها خالی نبود.» این هفت تن که در واقع بیشتر از هفت تن بودند شامل کسانی چون محمدتقی بهار، عباس اقبال آشتیانی، رشید یاسمی، سعید نفیسی و بدیعالزمان فروزانفر و محمد قزوینی میشدند.
گرچه دانشنامهنویسی، سابقهای کهن در ایران داشته، به شیوه جدید با کار غلامحسین مصاحب شروع میشود. دانشنامههای پیشاز او، از جمله دانشنامهای که سعید نفیسی جلد اولش را چاپ کرد و بخشهای دانشنامهای «لغتنامهٔ دهخدا»، با معیارهای دانشنامهنویسی جدید تطابق نداشت. آوایش اسامی خارجی و نحوه ضبط آنها به خط فارسی یکی از مهمترین میراثهای غلامحسین مصاحب است.
این امر موجب گردید تا دادسرای وقت، قسمت کتابهای خطی را مهر و موم کند و به هیچکس اجازه ندهد، به کتابها دست بزند. تا آن زمان مسئولین وقت هیچ اعتمادی به نفیسی نداشتند، از این رو به من پیشنهاد کردند که مسئولیت معرفی نسخههای خطی را بر عهده بگیرم و آن را انجام دهم و به این ترتیب مهر و مومها را برداشتند و با من قراردادی بستند که در ازای هر کتابی که معرفی میکنم پنج تومان بگیرم.»
حبیب نفیسی زاده ۱۲۸۷ در شهر رشت بود. پدر او علیاصغر نفیسی نخستین وزیر بهداشت ایران بود. پدر بزرگ او ناظم الاطبا کرمانی سرشناسترین پزشک عصر قاجاریه و از خاندان نفیسی در کرمان بود. حبیب نفیسی در سال ۱۳۰۸ در تهران دیپلم گرفت و برای ادامه تحصیل با هزینهٔ ارتش به اروپا رفت. پس از گرفتن درجهٔ مهندسی فنی به ایران بازگشت و با درجهٔ افسری وارد ارتش شد. پس از شهریور ۱۳۲۰ به مدیرکلی وزارت پیشه و هنر و در سال ۱۳۲۵ به معاونت وزارت کار رسید.
سیر در آفاق کن تا که به انفس رسی نفس نفیسی بجو کامل از او ساز سیر
ایا آدم چو تو دُرّ نفیسی همی خواهی در اینجا هم جلیسی