نفس بر

معنی کلمه نفس بر در لغت نامه دهخدا

نفس بر. [ ن َ ف َ ب ُ ] ( نف مرکب ) که نفس را قطع کند. که از دشواری یا سنگینی و گرانی رونده یا برنده را به ستوه آرد: راه نفس بر. بار نفس بر.

معنی کلمه نفس بر در فرهنگ فارسی

که نفس را قطع کند . که از دشواری یا سنگینی و گرانی رونده یا برنده را بستوه آرد : راه نفس بر . بار نفس بر .

جملاتی از کاربرد کلمه نفس بر

نیش فراق روی تو دانی که هر نفس بر جان خستگانت ز صد کم نمی رسد
درتب عشقم سپندی‌گر نباشد‌گو مباش از نفس بر روی آتش می‌نهم تبخاله را
غفلت آهنگان که دل را ساز غوغا کرده‌اند از نفس بر خانهٔ آیینه‌، در واکرده‌اند
این زمان کز آتش بأس تو آب ظلم رفت هر نفس بر آتشم از دوستی افشاند آب
بهتر ز بار حکمت بر شاخ نفس بر نیست خوشتر ز قول دانا زی عاقلان شکر نیست
چو مرد از نفس بر حق زنده گردد باوصاف نکو پاینده گردد
تنی گر یک نفس بر پای دارد بصد مردی دمی بر جای دارد
هر نفس بر لوح جانم صورتی از مثال بی مثالی می کشد
در میان مسلمانان باور بر این است که نفس بر خود فرد تأثیرگذار است. وی در واقع روح و شخصیت فرد است.
چون بیابد نفس بر ایذا حرج یافت او از موت اسود صد فرج
اگر این نفس بر تو چیره گردد نمود عشق اینجا تیره گردد