نغمه سنجی. [ ن َم َ / م ِ س َ ] ( حامص مرکب ) عمل نغمه سنج : صدای خنده گل کار بلبل می کند صائب ندارد احتیاج نغمه سنجی گلستان ما.صائب ( از آنندراج ).رجوع به نغمه سنج شود.
معنی کلمه نغمه سنجی در فرهنگ فارسی
عمل نغمه سنج
جملاتی از کاربرد کلمه نغمه سنجی
ز نغمه سنجی داود، گوش می گیرد دلی که حلقه به گوش نوای درویشی است
برخاست دور خطّ تو شور از دل حزین ایام نغمه سنجی دستان عاشق است
چه عجب صائب اگر خون چکد از منقارش نغمه سنجی که به یک پای ز بستان آویخت
به مستی نغمه سنجی خوش بود، ساقی سرت گردم چمن بشکفت وگلبانگ هزاران می شود پیدا
باغبان در نوبهاران گوشمالی می دهد نغمه سنجی را که در فصل خزان خواهد نواخت
بجز جانان زبان ناله ام را کس نمی فهمد نباشد نغمه سنجی همچو گل، افغان بلبل را
اگر نغمه سنجی کند در عراق شود صبر اهل نشابور، طاق
بس است عرفی، همداستان من صائب به نغمه سنجی مرغ سحر چه کار مرا؟
درین بستانسرا سروی بلند آوازه می گردد که باشد همچو صائب نغمه سنجی درگلستانش
صدای خنده گل، کار بلبل می کند صائب ندارد احتیاج نغمه سنجی گلستان ما