نغزی. [ ن َ ] ( حامص ) زیبا و بدیع بودن. رجوع به نغز شود : ز نغزی هر دری مانند تاجی وز او هر دانه شهری را خراجی.نظامی. || لطافت : همه رخ گل چو بادامه ز نغزی همه تن دل چو بادام دومغزی.نظامی.|| پسندیدگی. ( ناظم الاطباء ). || ملاست. ملوست. ضد درشتی. ( یادداشت مؤلف ) : اما قوت لمس قوتی است پراکنده در پوست و گوشت حیوان تا چیزی که مماس او شود، اعصاب ادراک کند و اندر یابد چون خشکی و تری و گرمی و سردی و نرمی و درشتی و نغزی. ( چهار مقاله نظامی عروضی ). || کم یابی. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه نغزی در فرهنگ فارسی
۱- خوبی خوشی نیکویی. ۲ - عجیبیطرفگی ۳- نرمی و لطافت مقابل درشتی:... تا چیزی که مماس او شود اعصاب ادراک کند واندر یا بدچون خشکی و تریو گرمی و سردیو سختی و نرمی و درشتی و نغزی. ۴ - چستی چابکی .
جملاتی از کاربرد کلمه نغزی
گر تو خود را بشکنی مغزی شوی داستان مغز نغزی بشنوی
مغز نغزی دارد آخر آدمی یکدمی آن را طلب گر زان دمی
برآورد از بغل طومار نغزی شده درج اندر آن اشعار نغزی
تو از سر نغزی و لطیفی و ظریفی میدان همه افعال من و هیچ میامار
یکی گرسنه خرس در باغ جست مگرمیوه نغزی آرد بدست
ز نغزی هر دُری مانند تاجی وز او هر دانه شهری را خراجی
معمار هنرمند مسجد فهرج برای پیشگیری از این کاستی در کنار دو جرز میانوار، پیلکهای نغزی افزوده تا دهانه یکسان نماید (این نغزکاری یکصد سال پیش از آن در تاریخانه دامغان به کار رفتهاست). کار بهرهگیری از ساختمایههای بومآور در این مسجد بدانجا کشیدهاست که به جای کاه در کاهگل (که شاید در فهرج کمیاب بوده)، ژاژ (خارشتر-آدور) آسیا شده به کار بردهاند و همین کار اندودها را از آسیب موریانه بر کنار داشتهاست.
گفتن بسیار نه از نغزی است ولوله طبل ز بی مغزی است
آن شاهد بین که نغزی عجبست وان چشم که بادام دو مغزی عجبست
بس تازه و بس سبزی بس شاهد و بس نغزی چون عقل در این مغزی چون حلقه در این گوشی
مغز بری در غم؟! نغزی ببر بر اسد و پیل زن ار رستمی
گفتنی است که عبدالهادی التازی که شرح و نقشه نغزی از راه گیتی نوردی او نوشتهاست در مقالهای با نام «بلاد فارس بین الیوم و امس» اثبات نمودهاست که ابن بطوطه تنها ۴ بار به ایران و حجاز سفر کرده و نه ۶ بار. به هر روی ابن بطوطه همانند ابن خلدون از فرهنگ و شهریگری سرزمین فارس یا ایران با عظمت یاد کرده و حتی در تبریز و شوشتر (تستر) دانشمندانی را ملاقات نموده که بر تمام دانشها چیره بودهاند او همچنین اشاره میکند که در شیراز زنان اجتماعات داشتند و در امور اجتماع همکاری داشتند. ابن بطوطه همچنین همسری ایرانی داشتهاست.