نظرخان

معنی کلمه نظرخان در لغت نامه دهخدا

نظرخان. [ ن َ ظَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکو. در 6500 گزی جنوب پلدشت ، در جلگه شن زار گرمسیری واقع است و 110 تن سکنه دارد. آبش از جویبار قارقالوق تأمین می شود. محصولش غلات و پنبه و برنج و کنجد و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
نظرخان.[ ن َ ظَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 شود.

معنی کلمه نظرخان در فرهنگ فارسی

ده کرچکی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل .

جملاتی از کاربرد کلمه نظرخان

فرماندهی کل واحدهای مسلح ارمنی تحت نظرخان ایروان بر عهده خانواده «ملک آقامالیان»، اهل ایروان بود. از میان افراد این خاندان «ملک ساهاک آقامالیان» از شهرت خاصی برخوردار بود به‌طوری‌که با توجه به خدمت ارزنده اش، از طرف خاچاطور ارمنی نام «آبراهام ملک آقامالیان، هوانس گقامیان، گابرییل گقامیان» و چند تن دیگر را نیز باید ذکر نمود.