نظامشاه

معنی کلمه نظامشاه در لغت نامه دهخدا

نظامشاه. [ ن ِ ] ( اِخ ) احمدمؤسس سلسله نظامشاهیه احمدآباد هندوستان است ، وی به فارسی شعر می گفته و تخلصش سپهری است. او راست :
خطّت سیاهیئی که بدنبال آتش است
خالت خلیل و چهره گلستان آتش است
پیش رخ تو دیده سپهری بهم نزد
آتش پرست بین که چه حیران آتش است.( مجمعالفصحا چ مصفا، ج 1 ص 59 ).و نیز رجوع به نظامشاهیان شود.

معنی کلمه نظامشاه در فرهنگ فارسی

احمد موسس سلسل. نظامشاهی. احمد آباد هندوستان است وی به فارسی شعر می گفته و تخلصش سپهری است ٠

جملاتی از کاربرد کلمه نظامشاه

سلاطین دکن که از زمان شاه اسماعیل یکم نسبت به ایران نظر دوستانه داشتند، در زمان شاه اسماعیل دوم نیز به حفظ روابط دوستانه مبادرت ورزیدند. در ۱۸ سپتامبر ۱۵۷۷ میلادی[ت ق ۱][یادداشت ۱] ایلچیان نظامشاه حکمران دکن با پیشکش‌ها و هدایای گرانمایه به دربار ایران آمدند و علاقه والی را به تقویت روابط دوستانه بین دو کشور اعلام داشتند. شاه اسماعیل دوم نیز ایلچیان را پذیرفت و با اعطای خلعت فاخر به آنان اجازه بازگشت داد.