معنی کلمه نظام الملک در لغت نامه دهخدا
نظام الملک. [ ن ِ مُل ْ م ُ ] ( اِخ ) احمدبن نظام الملک ، مکنی به ابونصر، فرزند خواجه نظام الملک طوسی وزیرمعروف ملکشاه سلجوقی است ، وی مدتی وزارت سلطان محمدبن ملکشاه داشت و عاقبت به روایت راوندی ، سلطان وی را در ازای هشتصد هزار دینار به سیدابوهاشم رئیس همدان داد تا هرچه خواهد با او کند. رجوع به راحةالصدور راوندی صص 162-164 و الکامل ابن اثیر ج 10 ص 304 شود.
نظام الملک. [ ن ِ مُل ْ م ُ ] ( اِخ ) چن قلیچ خان بن غازی فیروزجنگ مشهور وملقب به نظام الملک آصف جاه ، مؤسس سلسله نظام حیدرآباد وی به سال 1161 درگذشت. ( از قاموس الاعلام ج 6 ).
نظام الملک. [ ن ِ مُل ْ م ُ ] ( اِخ ) حسن بن محمد الدهستانی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به نظام الملک از وزیران سلطان طغرل بیگ سلجوقی است. رجوع به راحةالصدور راوندی حاشیه ص 98 و الکامل ابن اثیر ذیل حوادث سال 436 شود.
نظام الملک. [ ن ِ مُل ْ م ُ ] ( اِخ ) محمدبن بهاءالدین مسعود هروی ، وزیر سلطان محمد خوارزمشاه است. رجوع به تاریخ مغول ، اقبال ، ص 47 شود.
نظام الملک. [ ن ِ مُل ْ م ُ ] ( اِخ ) محمدبن صالح ، ملقب به ناصرالدین و نظام الملک ، وزیر سلطان محمد خوارزمشاه است ، خوارزمشاه پس از عزل وزیر خود نظام الملک محمدبن بهاءالدین مسعود هروی ، او را که ازغلامزادگان ترکان خاتون بود به اصرار ترکان خاتون به وزارت انتخاب کرد و چندی بعد به سال 614 وی را به علت بی کفایتی عزل کرد. رجوع به تاریخ مغول ص 47 شود.
نظام الملک. [ ن ِ مُل ْ م ُ ] ( اِخ ) محمدبن محمد، ملقب به نظام الملک و صدرالدین ، وزیر قلج طمغاج خان و ممدوح شمس طبسی شاعر است ، عوفی که در سال 597 هَ. ق. به سمرقند گذشته است از ادب پروری این وزیر تمجیدی کرده است. رجوع به لباب الالباب چ نفیسی ص 173 و 607 شود.
نظام الملک. [ ن ِ مُل ْ م ُ ] ( اِخ ) محمودبن مظفربن ابی توبه ، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به نصیرالدین و نظام الملک ، وزیر سلطان سنجر سلجوقی است ، وی از 521 تا 526 هَ. ق. منصب وزارت داشت. رجوع به نصیرالدین ، محمود شود.